ارزش کسب و کار (Business Value)ارزش کسب و کار، یک مفهموم کاملا واحد برای هر سازمانی می باشد.ارزش کسب و کار در واقع در قالب ارزش در کسب و کار تعریف شده است که به مجموعه عناصر قابل لمس و غیر قابل لمس گفته می شود.نمونه عناصر قابل لمس یا ملموس  مانند : دارایی های پولی، تعداد سهامداران، ملزوما و غیره می باشد.نمونه عناصر غیر قابل لمس یا عیر ملموس  مانند : به رسمیت شناختن نام تجاری، منافع عمومی و علائم تجاری می باشد.بسته به سازمان، دامنه ارزش کسب و کار می تواند کوتاه مدت، متوسط، و یا بلند مدت باشد.

 

ارزش ممکن است از طریق مدیریت موثر عملیات جاری ایجاد شده است.با این حال، از طریق استفاده موثر از پورتفولیو، طرح، و مدیریت پروژه ها، سازمان ها توانایی به کار گیری قابل اعتماد و استقرار فرآیندها برای ایجاد دستیابی به اهداف استراتژیک و به دست آوردن ارزش کسب و کار بیشتر از سرمایه گذاری در پروژه ها خواهند داشت.در حالی که همه سازمان ها فرآیند استخراج کسب و کار را ندارند بلکه همه شرکتها و سازمانها انجام فعالیت های مربوط به کسب و کار را انجام می دهند.چه یک سازمان، سازمان دولتی باشد و یا یک سازمان غیر انتفاعی ، همه شرکتها و سازمانها می بایست برای دستیابی به ارزش کسب و کار  بر روی فعالیت های خود متمرکز شده باشند.

  ارزش کسب و کار  موفق با برنامه ریزی جامع و مدیریت استراتژیک آغاز می شود. استراتژی سازمانی می تواند از طریق ماموریت و چشم انداز سازمان از جمله گرایش به بازار، رقابت، و دیگر عوامل محیطی بیان شود. استراتژی سازمانی موثر فراهم می کند جهت تعریف شده برای توسعه و رشد، علاوه بر معیارهای عملکرد برای رسیدن به موفقیت. به منظور پر کردن شکاف بین استراتژی سازمانی و موفق تحقق ارزش کسب و کار، استفاده از نمونه کارها، برنامه، و تکنیک های مدیریت پروژه ضروری است.استراتژی سازمانی موثر، می تواند مسیر تعریف شده ای برای توسعه و رشد و علاوه بر آن متریکهای عملکرد برای موفقیت ایجاد نماید.به منظور پر کردن شکاف بین استراتژی سازمانی و تحقق موفق  ارزش کسب و کار، استفاده از پورتفولیو برنامه، و تکنیک های مدیریت پروژه ضروری می باشد.

 

 

مدیریت پورتفولیو اجزاء (پروژه ها، برنامه ها، و یا عملیات) خود را با با استراتژی سازمانی همراستا می نماید و آن را در قالب پورتفولیو  و زیرپورتفولیو برای بهینه سازی اهداف پروژه یا برنامه، وابستگی، هزینه، جدول زمانی، منافع، منابع، و ریسکها سازمان یافته می نماید. این کار به سازمانها این اجازه می دهد تا نمای کلی از چگونه اهداف استراتژیک  منعکس شده در پورتفولیو بر اساس عملکرد و مزایای مورد انتظار اختصاص داده شود داشته باشند. با استفاده از مدیریت برنامه، سازمان توانایی همراستایی پروژه های متعدد برای بهینه سازی یا یکپارچه هزینه ها، برنامه، تلاش، و منافع پیدا خواهد کرد. مدیریت برنامه بر وابستگی پروژه  تاکید داشته و کمک می کند تا  تعیین روش بهینه برای مدیریت و تحقق منافع مورد نظرحاصل شود. با مدیریت پروژه، سازمان توانایی استفاده از دانش، فرآیندها، مهارت ها، و ابزار و تکنیک های  را پیدا خواهد نمود که احتمال موفقیت طیف گسترده ای از پروژه های بالا خواهد برد.مدیریت پروژه در تحویل موفقیت آمیز محصولات، خدمات، یا نتایج تمرکز دارد. در طرح ها، پورتفولیو، پروژه ها وسیله ای برای رسیدن استراتژی سازمانی و اهداف هستند.

 سازمانها می تواند همراستایی فعالیتهای طرح ها، پورتفولیو، پروژه ها با توانمند سازهای سازمانی  مانند راهکارهای فرهنگ، ساختار، تکنولوژی و منابع انسانی را تقویت نمایند.با اجرای مستمر همراستایی استراتژی پورتفلیو و بهینه سازی، آنالیز تاثیر کسب و کار، توسعه توانمند سازهای قوی سازمانی.سازمان ها می توانند انتقال موفق در پورتفولیو، برنامه، و حیطه پروژه برای دستیابی به مدیریت سرمایه گذاری موثر و ارزش کسب و کار داشته باشند.