انقلاب اجایلتیم های توسعه محصول، پوششی از انقلاب آرام در مهندسی و مدیریت مي باشند که در حال مبارزه برای سازگار شدن هستند.در صنعت بعد از صنعت داروسازی، نرم افزار ، خودرو سازی، یکپارچه سازی تقاضاهای مشتری برای نو آوری مستمر و غوطه وری هزینه های آزمایش به تغییر جهت عظیم از حالت انتظار به روشهای تطبیق سازی توسعه اشاره دارد.این انتقال سبب نابودی مهندسین ، مدیران پروژه و مدیران عاملی می شودکه هنوز دارای ذهنیت تجویزی مي باشند که اين امر سبب از بین رفتن فرآیندها می شود

 

شرکت سیمکس (شرکت تجهیزات دارویی)، با ایجاد يکپارچگی گسترده و تکمیل چرخه کاری توانست كاري كند كه دانشمندان بتوانند به بررسی ایده های خود برای کشف و بهینه سازی صدها موادجدید بپردازند که هزاران بار سریعتر از روش تحقیقات سنتی ميباشد .این چرخه های کاری شامل روباتهايی بود که آرایه از مواد را در مقیاس کوچک ترکیب می کرد ، صدها یا هزاران آزمایش کوچک را بر روی یک تراشه سیلیکون ایجاد می کرد .این موارد سپس با سرعت زیاد بصورت همزمان بر اساس خصوصیات فیزیکی و عملکردی از جمله حرارتی ، شیمیایی ، الکتریکی و یا خصوصیات مکانیکی به نمایش در می آمد .نتایج بدست آمده در سیستم های پایگاه داده بصورت مجموعه های بزرگی از داده ها برای کمک به دانشمندان جهت تصمیم گیری بهتر ،بر اساس مرحله بعدی فرآیند کشف جمع آوری می شد. 

شرکت سیمکس به خود افتخار می کند که این ابزارها سرعت تست عملکرد داروها را 100برابر نموده و یک درصد از هزینه تحقیق بصورت سنتی را کاهش داده است .شرکتهای دارو سازی از اين ابزارهاجهت ترکیبات خاص برای مقاصد خاص استفاده می کنند. امروزه آنها صدها هزار تن از این ترکیبات را تولید می کنند و سپس با سرعتی بالا آن را تست می کنند همچنين امروزه تولید محصولات جدید با صرفه اقتصادی در دستور کار شرکتها قرار دارد.

در اواسط سال 2002 ، شرکتها در کانادا شروع به پیاده سازی اسکیچ پرو نمودن که این بسته نرم افزاری بطور همزمان با سیستم عامل ماکروسافت تبلت آغاز شد . تیم توسعه نرم افزار و مدیریت محصول تلاش برنامه ریزی شده طولانی مدتی را آغاز نکردند .تیم بازاریابی و استراتژی محصول بیش از چند ماه بود که شکل گرفته بودند اما توسعه محصول خیلی زودتر به موازات فرآیند استراتژی آغاز شده بود . تیم دارای چشم انداز بود - راحت جهت استفاده مشتری- تمرکز بر روی مشتری مداری- گرافیک حرفه ای و تاریخ اتمام . تاریخ شروع ماکروسافت، نوامبر بود .محصول شامل تکرارهای 2 هفته ای بود .برای هر تکرار یک جلسه برنامه ریزی کوتاه برای شناسایی قابلیتها جهت توسعه دیده شده بود .پس از آن در درون محدودیتهای "پلتفرم" معماری ، سیستم عامل ، کامپیوتر های تبلت و محصول در هر تکرار تمکیل و تکمیل تر می شد .در انتها ، محصول در زمان مناسب ، با کیفیت بالا و همچنین تدوام در موفقیت در بازار ارائه می شد. محصول برنامه ریزی نشد ولي ساخته شد. محصول پیش بینی شد و تکامل یافت. سیستمهای قبل با معماری و طرح ها و جزئیات مشخصات ، آنها با یک چشم انداز که بصورت کوتاه در تکرار اول محصول از آن پیروی می کردند آغاز می شدند. محصول ، معماری ،طرح ها و مشخصات دربرگرفته می شد به عنوان تطبیق سازی تیم با واقعیت های که در بازار و تکنولوژی اتفاق می افتاد .با اسکیچ پرو تیم واقعاً نمی دانست با گذشتن از تکرار بعدی ، کدام قابلتها در تکرار بعدی وجود دارد .افراد پروژه چشم انداز روشنی از محصول و طرح کسب و کار داشتند.آنها ایده های مناسبی بابت اینکه چه قابلیتهايی برای محصول نیاز است داشتند.آنها مشارکت فعال در مدیریت محصول ، محدودیت مالی و زمانی و یک معماری پلتفرم محصول کلی داشتند.در این چشم انداز اهداف کسب و کار و محدودیتها ، و نقشه راه کلی محصول وجود داشت ، آنها هر2 هفته یکبار قابلیتهای پیاده سازی شده را در قالب خروجی ها تست می کردند و سپس آنها را با برنامه ها با (واقعیت تست محصول واقعی) مطابق سازی می کردند. رونداین تیم یکی بودن تکامل و انطباق بود نه برنامه ریزی و بهینه سازی .