استراتژی سازمانی در واقع نتیجه چرخه برنامه ریزی استراتژیک است، جایی که چشم انداز و ماموریت به برنامه استراتژیک  در محدوده ای از ارزشهای سازمانی تفسیر می شود.سازمانها اصولا استراتژی را برای تعریف چگونگی تحقق چشم انداز شان می سازند.برنامه استراتژیک به مجموعه ای از برنامه های سازمانی که سبب تسهیل در پویایی بازار، درخواستهای مشتریان، ذی نفعان، قوانین نظاراتی و رفتارها و برنامه های رقابتی می شود، تقسیم می گردد.این برنامه ها ممکن است درون پورتفولیوها برای اجرا در زمان از پیش تعیین شده، گروه بندی شوند.علاوه بر همراستایی با استراتژی سازمانی، اصولا طرح ها بطور رسمی از طریق برنامه ها انتخاب می شوند. 

 

 هدف از اتصال مدیریت پورتفولیو با استراتژی سازمانی در ناقع توسعه تعادل است.برنامه عملیاتی که به تحقق اهداف سازمان کمک خواهد نمود و تعدال استفاده بهینه از منابع را برای اجرای برنامه ها، پروژه ها و سایر فعالیتهای عملیاتی به حداکثر خواهد رساند.برنامه استراتژیک و فرایندهای پروتفولیو  که مزایای را برای سازمانها شناسایی و سنجش می کنند، هدفشان از ایجاد طرحها در واقع انتظارات از خروجی ها آنها است.سازمانها، طرح ها راب رای تحویل مزایا و بدست آوردن خروجی مناسب که تاثیر بر سازمان خواهد داشت، تعریف می کنند.وقتی یک طرح شروع می شود، سازمانها رویه هایی را برای امکان سنجی،تعریف اهداف طرح، نیازمندیها و ریسکها برای اطمینان از همراستایی با چشم انداز، ماموریت، اهداف و استراتژی سازمانی مشخص می نمایند. در شکل ذیل ارتباط بین استراتژی و فرآیندهای عملیاتی در سازمان نشان داده شده است.

فرآیندهای عملیاتی و استراتژیک درون سازمان

 

 مدیریت و برنامه پورتفولیو در واقع ارتباط بین استراتژی سازمانی و تعریف طرح ها و پروژه ها را نشان می دهد.برای راهنمایی مدیریت تعاریف طرح ها و پروژه ها، سازمانها اغلب برنامه در قالب گروه درون کار های پورتفولیو قرار می دهند.این پورتفولیو ها که ارتباط بین استراتژی سازمانی با طرح ها و پروژه ها هستند،اشاره به کسب و کار داخلی و خارجی به عنوان اهداف در برنامه استراتژی می نمایند.یک پورتفولیو دارای ارتباط پدر فرزندی با طرح های و پروژه می باشد همچنین یک طرح هم دارای رابطه پدر فرزندی با پروژه ها می باشد.